English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1238 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dummies U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
heavy bag U کیسه شن تمرین بوکس
big bag U کیسه شن تمرین بوکس
punching bag U کیسه شن تمرین بوکس
punching bags U کیسه شن تمرین بوکس
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
lacrosse U بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
spool U قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
spools U قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
burn U امتیاز گرفتن از حریف
burns U امتیاز گرفتن از حریف
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
holding and hitting U گرفتن حریف و ضربه زدن
stationary tactics U دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
tackled U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
armlock U گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
tackles U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
leg block and under over U فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
tackle U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
set up U جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
olympic lift and cross face U گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
high leg attack and shoulder control U زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
patch U محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
patches U محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
batting cage U حصار توری برای تمرین بیس بال
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
eye-form U [شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
roadwork U تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
sleds U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sled U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
line up billiard U بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
direct free kick U مکث مهاجم برای فریفتن حریف
deke U گول زدن حریف برای تغییرمحل
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
dry sum U تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
flea flicker U پاس اشفته برای گیج کردن حریف
disengage U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
force U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
angle block U سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
basket hanger U بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
pill pool billiard U بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
jiujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
jujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
poke check U فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
jiujutsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
practice plug U وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
standstill U در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
sacked U کیسه خواب کیسه سربازی
sack U کیسه خواب کیسه سربازی
marsupium U کیسه جانوار کیسه دار
sacker U کیسه پرکن کیسه ساز
sacks U کیسه خواب کیسه سربازی
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
ponying U همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
obstruction U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstructions U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
lawn bowling point U یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
guards U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
emergency drill U تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
enlists U برای سربازی گرفتن
enlist U برای سربازی گرفتن
enlisting U برای سربازی گرفتن
to borrow for ... weeks U برای ... هفته قرض گرفتن
catch at U برای گرفتن چیزی کوشیدن
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
telescope U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
overtaking sight distance U مسافت دید برای سبقت گرفتن
telescopes U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
To have design on someone . To malign someone . U برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
bass bug U حشره برای گرفتن ماهی خاردار
moved U مانوور برای گرفتن نفر جلو
to hog <idiom> U بی پروا برای خود گرفتن [اصطلاح]
put to the question U برای گرفتن اعتراف زجر دادن
move U مانوور برای گرفتن نفر جلو
copy protect U یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
moves U مانوور برای گرفتن نفر جلو
to graps at anything U برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
gigs U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gig U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
carrying U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
cp U دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
carries U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
tampion U توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
dead letter box U فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
disabling U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
floats U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
disables U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
to make a long arm [برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
bids U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bid U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
disable U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
little go U نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
pass pattern U مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
provisor U کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
to trap something [e.g. carbon dioxide] U چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
cylinderical U استوانهای
cylindrical U استوانهای
cylindric U استوانهای
cylindrically U استوانهای
kill off U سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
drum controller U نافم استوانهای
drum magazine U مخزن استوانهای
shaft U محور استوانهای
drum plotter U رسام استوانهای
induction cylinder U اهنربای استوانهای
drum switch U جابجاگر استوانهای
shaft U میله استوانهای
drum turret U سر رولور استوانهای
core sample U نمونه استوانهای
can buoy U بویه استوانهای
cylinderical fit U رابط استوانهای
cylindrical lens U عدسی استوانهای
drum armature U ارمیچر استوانهای
cylindrical armature U ارمیچر استوانهای
shafts U میله استوانهای
shafts U محور استوانهای
crown saw U اره استوانهای
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
ATC U مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
circular type gates U دریچههای نوع استوانهای
single barrel culvert U ابگذر استوانهای ساده
top hat U کلاه مردانه استوانهای
drum pump U پمپ استوانهای شکل
prill U قرص استوانهای شکل
drum barrel U پوسته یا روکش استوانهای
top hats U کلاه مردانه استوانهای
shaft furnace U کوره استوانهای شکل
cylindrical faceplate U صفحه استوانهای تلویزیون
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com